معاون فرهنگی وقت ارشاد که خود علاقه ویژهای به دنیای داستان دارد، برخلاف آنچه از او به عنوان یک داستاننویس انتظار میرود، جشنواره شعر فجر را پیش از جشنواره داستان فجر راه انداخت و تازه بعد از آن بود که برگزاری این جشنواره را نیز مطرح کرد.
محسن پرویز با راهاندازی جایزه جلال آلاحمد که بهطور ویژه به ادبیات داستان میپردازد تا حد زیادی شرایط را عوض کرد، اما چرا در نهایت بدون افزودن جشنواره داستان فجر به جشنوارههای فیلم، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی و شعر، با معاونت فرهنگی خداحافظی کرد؟
پاسخ این پرسش را دست کم اکنون که نه تنها پرویز که حتی جانشین او هم صندلی خود را به نفر بعد دادهاند، به سختی میتوان پیدا کرد، اما توجه به سرنوشت دومین حرکت داستانی پرویز شاید تا حدودی موضوع را روشن کند. پرویز در مجموع سه اقدام در حوزه ادبیات داستانی برنامهریزی کرد: جایزه جلال، جشنواره داستان فجر و بنیاد ادبیات داستانی.
جایزه جلال و راهاندازی بنیاد، به مرحله عمل هم رسیدهاند، اما جانشین پرویز، نه تنها راه او را برای راهاندازی جشنواره داستان فجر ادامه نداد بلکه حتی بنیاد ادبیات داستانی را نیز عملا منحل کرد. سرنوشت این بنیاد تازهتاسیس، همان حکایتی است که دعواهای دنبالهدار، بهمن دری و محسن پرویز را رقم زد، اما در نهایت با فشار رسانهها و تغییر هیأت مدیره، دری هم بنیاد ادبیات داستانی را فعال کرد و حالا یکی از مراکز کاری در حوزه داستان محسوب میشود.
با این حال توجه به آنچه برای بنیاد، بعد از رفتن پرویز روی داد، نشان میدهد بهمن دری رابطه چندان مناسب و حسنهای با ادبیات داستانی نداشت.
درست برخلاف پرویز که عمر معاونتش برای راهاندازی جشنواره داستان فجر کفاف نداد و پیش از آنکه بتواند کاری کند، صندلیاش را به ناچار تحویل دری داد. شاید پرویز انتظار نداشت که دو سال بعد از راهاندازی جشنواره شعر فجر، وزارت فرهنگ را ترک کند و تصور میکرد میتواند با دورخیز و فراهمکردن شرایط مالی و فرهنگی لازم، جشنواره داستان را هم برگزار کند. از سوی دیگر، رویکرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان انتصاب پرویز هم با رویکرد جانشین او کاملا متفاوت بود.
محمدحسین صفارهرندی به عنوان یک روزنامهنگار، همواره به ادبیات داستانی علاقه نشان میداد تا جایی که در سال دوم وزارت، به برگزارکنندگان جایزه کتاب سال تکلیف کرد برخلاف روال مرسوم این جایزه، حتما برگزیدهای در این عرصه معرفی کنند.
پس از صفارهرندی، اگرچه معاون فرهنگیاش، محسن پرویز باقی ماند، اما وزیر بعدی، این رویکرد مثبت را به ادبیات داستانی نداشته و ندارد و حتی اصولا به این حوزه، بیتوجهی نشان میدهد. سید محمدحسینی در طول سهسال گذشته، آنقدر با عرصه سینما و مصائب جواد شمقدری درگیر بوده که عملا اگر هم توجهی به ادبیات کرده، مربوط به دنیای شعر بوده است.
او البته دو سال بیشتر به بهمن دری مهلت نداد و علی اسماعیلی را جانشین او کرد، اما همین نکته هم از اوضاع نابسامان معاونت فرهنگی ارشاد در طول وزارت حسینی حکایت میکند؛ در طول چهارسال وزارت او، سهمعاونت فرهنگی - پرویز، دری، اسماعیلی - بر کرسی معاونت نشستهاند و روشن است که شاید هیچ یک از دو معاون دوم و سوم ، آنقدر فرصت نداشتهاند که به کارهای بزرگ و ماندگار فکر کنند و تنها امور جاریشان را سروسامان دادهاند.
راهاندازی جشنوارهای در اندازه جشنواره داستان فجر، به انگیزه و فرصت زیادی نیاز دارد و از این سهنفر شاید فقط محسن پرویز این شرایط را میتوانست داشته باشد که با تعویض غیرمنتظره و عجیبش، ماجرا به کلی تغییر کرد.
با این همه، شاید هنوز هم بتوان به برگزاری جشنواره داستان فجر هم فکر کرد؛ جشنوارهای که در بین همه جشنوارههای مختلف فجر، جای خالیاش به خوبی حس میشود. وظیفهای که بر دوش دولت بعد، وزیر ارشاد بعد و معاونت فرهنگی بعد قرار گرفته است.